اشعار ولادت ومدح حضرت علی صلوات الله وسلامه علیه
مهدی نظری
هرکه از قافلۀ یار جدا می گردد
عاقبت اهل دو رنگی و ریا می گردد
گره اهل ولا کور اگر باشد هم
با نگاه علی و فاطمه وا می گردد
عبد آلوده نفس هم بکشد پیش علی
پاک تر از همۀ آینه ها می گردد
هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد
در قنوت سحر فاطمه جا می گردد
هرکسی مست علی نیست بداند این را
تاخود حشر گرفتار بلا می گردد
هرکسی قطره ای از جام ولایت بچشد
علوی می شود و از عرفا می گردد
تَرَک خانۀ کعبه به دوعالم فهماند
دل که بشکست فقط جای خدا می گردد
عشق مولا گهر و سینه من من هم صدف است
دل من قبله نماییست که سمت نجف است
نام مولاست که هر لحظه گره باز کند
در دل حیدریون شور جنون ساز کند
جای دارد دل هر کس که در آن مهر علیست
روز محشر به بهشت ازلی ناز کند
شب معراج هم انگار نبی گفت علی
تاکه از خاک شود کنده و پرواز کند
شیعه با نام علی رقص جنون می گیرد
این فقط نام علی هست که اعجاز کند
سالی یک مرتبه آنهم شب میلاد علی
نذرکرده ست خود کعبه دهن باز کند
یاعلی عرش نشسته ست به امیدی که
قد و بالای تو را باز برانداز کند
مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی
او رسول است اگر پس ولی الله تویی
غیرت حیدری تو دل کوثر را برد
مصطفی با تو فقط نام برادر را برد
شب معراج به سوی حرم قرب خدا
با پر نام تو جبریل پیمبر را برد
آمدی دردل میدان و همه ترسیدند
نعرۀ حیدری ات زَهرۀ لشکر را برد
ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است
با مدد از نفست باد شد و سر را برد
لشگری از غضب مالک اشتر ترسید
چونکه نام اسداللهی حیدر را برد
موقع چرخش تیغ تو زمان می لرزد
پلک برهم بزنی قلب جهان می لرزد
گِل ما روز ازل تشنۀ باران تو شد
خود حق شیفتۀ اینهمه ایمان تو شد
تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است
به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد
تو علی هستی و عالم همگی حیرانند
که چگونه خود معبود تو حیران تو شد
نمک سفرۀ تو روزی عالم را داد
آدم این شد که نمک گیر تو و نان تو شد
دست تو دست خدائیست یدالله، علی
هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد
همه گفته تو مهمان دل کعبه شدی
کس نفهمید که کعبه ست که مهمان تو شد
تو خودت کعبه ای و کعبه فقط از سنگ است
گشتن دور حرم بی تو علی جان ننگ است
عارفان باده میارند ز دریای نجف
بسکه ذکرت برکت داده به شبهای نجف
از همان روز که پا بر سر این خاک زدی
معدن دُر نجف گشته همه جای نجف
آرزوی دلم این است که روی قبرم
بنویسند مرا هم عبد مولای نجف
چقدر گوشۀ ایوان طلا می چسبد
بنشینی سحری و بخوری چای نجف
کاش میشد بنویسند در این ماه رجب
یک سفر کرببلا البته فردای نجف
کاش می شد بشود قبر من سوخته دل
در میان حرم حیدر و بابای نجف
من نجف باشم اگر تا به سحر میخوانم
ها علی بشر کیف بشر میخوانم
****************************
حامد تجری
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده
یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده
هر کس غلام فاطمه شد در پناه اوست
شاهی که عرش دوش نبی جایگاه اوست
در معرکه سلاح نبردش نگاه اوست
این گیسوی سیاه که تنها سپاه اوست
بر شانه اش سیاهی لشکر نیامده
اولاد مرتضی همه ذاتاً مطهرند
قرآن ناطقند، شفیعان محشرند
شاهان روزگار غلامان قنبرند
خدّام عرش گوش به فرمان حیدرند
دور و برش که قحطی نوکر نیامده
ابروش وقت جنگ کم از ذوالفقار نیست
دنیا به جنگش آمده و بیقرار نیست
در مکتبش ضعیفکشی افتخــار نیست
کرار که در مبارزه اهل فرار نیست
این کارها به فاتح خیبر نیامده
هرگز نمیشود علم عشق سرنگون
عشقش کشیدهاست دلم را به خاک و خون
پایان کار عاشق او چیست جز جنون؟
او گرد خاک پای علی شد که تا کنون
سردار مثل مالک اشتر نیامده
گرچه نبی نبود، وصی نبی که بود
مسند نشین بیبدل این اریکه بود
مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود
باید خدا شوی که بفهمی علی که بود
کاری که از بنیبشری بر نیامده
در حال احتضار ولی فکر قاتل است
مولای ما نمونه انسان کامل است
بی مهر او تمام عبادات باطل است
آدم بدون عشق علی مشتی از گل است
حیف از دلی که در بر دلبر نیامده
دشمن هم از عنایت تو بینصیب نیست
در کشور تو هیچ غریبی غریب نیست
بیچارهای که در دل زارش شکیب نیست
با اینکه فکر آیه «أمّن یجیب» نیست
از بارگاه لطف تو مضطر نیامده
بر راه کفر سد زده دیوار تیغ تو
اصلاً هدایت است فقط کار تیغ تو
هو، حق، علی مدد، همه اذکار تیغ تو
دیدیم هر که رفت به دیدار تیغ تو
با سر فرار کرده... ولی سر نیامده
استاد در فنون نبردی ابوتراب
فــــرمانروای کشور دردی ابوتراب
حتی به مور ظـلم نکردی ابوتراب
گفتم هزار مرتبه مردی ابوتراب
با تو هزار مرد برابر نیامده
شد در غم تو چشم هزاران یتیم تر
بعد از تو میشوند یتــــیمان یتیم تر
من از ازل اسیر تو ام یا قدیم تر
ای خانوادهات همه از هم کریم تر
از سفرهی تو پر برکت تر نیامده
****************************
قاسم صرافان
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد
میشنید از هر سرِ مو: قل هو الله احد
شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو
مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش
به چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش
شانه بر زلفش بزن بنت اسد! اما ببین
بین گیسویش، هزاران دل نریزد بر زمین
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکتهی باریک تر از مو، هنوز
یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است
عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است
پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازک تر است
در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است
تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم
یک دعا داریم، آن هم: «یا علی و یا عظیم»
ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی
من نه آن اللهیام، مولا ! نه این اللهیام
جای من، امن است در ایمان، امین اللهیام
عاقلان در مکه گرمِ علم و آگاهی شدند
عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند
میکشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون»
میشویم السابقون، در عشقِ تو مولا ! به صف
میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
****************************
محمد جواد شیرازی
شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم
اگر میزان علی باشد، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم
دمی که معصیت کردم ز مستیِ محبت بود
شبیه آن بلایی که سرِ پیمانه آوردم
خراب آبادِ این سینه مبدَّل بر گلستان شد
ازل که حب حیدر را در این ویرانه آوردم
همین که صاحب دل شد، همین که شمع محفل شد
برای بیعت با او پرِ پروانه آوردم
گدا هر قدر هم آمد، غضنفر شهریارش کرد
فقیرم... ظرفِ خالی را ولی شاهانه آوردم
به هر کس می رسم می گویم از اعجاز چشمانش
تمام اهل بیتم را درِ این خانه آوردم
برای بردن نامش لبم برّان تر از تیغ است
همیشه نامِ مولا را فقط مردانه آوردم
علی اول، علی آخر، علی حق است و حق حیدر
بنوش از باده ی کوثر، دمِ رندانه آوردم
سرم بر روی زانو و دلم تنگ نجف گشته
به یاد عشقِ سوغاتی که از میخانه آوردم
نجف رفتم دلم را زیر ایوان دست او دادم
دلِ سالم به او دادم، دل دیوانه آوردم
"علی گفتن" خودش شیرین تر از شعر و غزل باشد
چنان مستم که نامش را هنرمندانه آوردم
****************************
حمید رضا برقعی
صدا آری صدا جان جهان را زیرورو می کرد
پیمبر در همه عمر آن صدا را جستجو می کرد
نفس های خودش بود آن صدای با طمأنینه
صدایی که شب معراج با او گفتگو می کرد
نمی دانم چرا اما پیمبر بعد معراجش
عبای مرتضی را بیشتر از پیش بو می کرد
خدا آن شب سخن می گفت با صوت یداللهی
خدا پیش محمد دست خود را داشت رو می کرد
خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع
علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد
نفهمیدیم مولا را نفهمیدیم بعد از جنگ
علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد
اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد
چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد
****************************
مهدی مقیمی
علیست با خداست یا خداست با حیدر
خدا نبود و نبود از خدا جدا حیدر
گره گشای تمام پیمبران خدا
به زیر تیغ بلا بود ذکر یا حیدر
رسوخ کرده به دلهای مومنین زهرا
نفوذ کرده به اعماق سینه ها حیدر
به نام نوح ، اگر چه تمام شد تو بدان
که نوح مجری طرح است و ناخدا حیدر
نبی به غیر علی جلوه ای ندید آن شب
بگو چکیدهء معراج مصطفی حیدر
ضحی و فجر و بلد، نور و مومنون و نباء
بروج و فتح و قلم، قدر و هل اتی حیدر
یگانه احد و بدر و خیبر و صفین
به کارزار ، اسدالله انما حیدر
به روی دوش نبی بت شکن علیست علیست
به حق قسم یل مرحب فکن علیست علیست
صفای کعبه فزون با قدوم مهمان شد
کم است گرچه که صحبت ز تو فراوان شد
چنان ز بام خدا مهر روی تو سر زد
که خواب ناز ابوجهل ها پریشان شد
کجاست چشم بصیرت که بنگرد آنروز
به احترام تو لات و هبل مسلمان شد
عجب نبود که تورات را زِ بر خواندی
و یا که بر لبت انجیل هم نمایان شد
عجب که قبل تر از آنکه بعثتی باشد
ترانه های لبت آیه های قرآن شد
چه افتخار بزرگی نصیب ما شده است
که پایگاه تشبع زمین ایران شد
قرار و وعدۀ ما سال بعد این موقع
نجف میان حرم روبروی ایوان شد
ز راه دور دلم روزیش مضاعف شد
به صحن حضرت زهرای تو مشرف شد
ز روی توست اگر روشن است این آفاق
ز عشق توست که دیوانه اند این عشاق
پدر بزرگ ، اذان گفت تا که در گوشم
همان نخست علی جان خوش آمدی به مذاق
چو گفت اشهد ان علی ولی الله
به حُرمت نفس او به تو شدم مشتاق
اگر که حال و هوای حرم گرفته دلم
هوای هیأتتان را نمودم استنشاق
به دستِ خالی دلها تصدقی فرما
زیارت حرمت کن به عاشقان انفاق
به نوکری بپذیرم به آستان نجف
به نوکری ات اگرچه ندارم استحقاق
به شوکت و عظمت هر چه را دهم نسبت
به تو به غیر خدایی نکرده ام اغراق
حدید و فاطر و فرقان و سجده و شعراء
علی ولی خدا غالبٌ علی الاعداء
ابوتراب شد آقای خانه کعبه
خداست محو تماشای خانه کعبه
به شوق بنت اسد کعبه آمد استقبال
بریز گل به قدمهای خانه کعبه
به گوش دل بشنو ذکر یاعلی گل کرد
بلند بر لب بتهای خانه کعبه
به کعبه آمدنش روح تازه ای بخشید
علی شده است مسیحای خانه کعبه
به عشق حیدر کرار بوده کز اول
نوشته اند الفبای خانه کعبه
دمی که حضرت قائم به انتقام آید
بایستد چو نبی پای خانه کعبه
اذان به اشهد ان علی ولی الله
شنیدنیست ز بالای خانه کعبه
کنار کعبه چو با ذوالفقار برخیزد
اساس داعش و وهابیت فرو ریزد
علیست عالی و اعلاء و حُبُّهُ میزان
علیست والی و والا و بغضهُ نیران
کلام حق همه تفسیر خانوادهء اوست
علی یم و حسنینند لؤلؤ و مرجان
الا محب امیر نجف حَنئَ لَک
نسیم دلکش و انهار روضت الرضوان
شنیده اید یدالله فوق ایدیهم
علی ید و اسد و وجه خالق سبحان
یکی ز دست ،پرورده های او بوذر
یکی ز ماحصل مکتب علی سلمان
قسیم جنت و نار است روز رستاخیز
علی بود که به یوم الجزا دهد فرمان
بدا به حال شمایی که از علی دورید
سَنَفرُغُ لَکُم آنروز أَیُّهَ الثَقَلان *
علی امیر خلایق علی سفیر خداست
علی حقیقت انکار ناپذیر خداست
به استنادِ چنین آفریدن حیدر
خدای ماست خدایی خدای ذوق و هنر
لسان اهل سخن در ثنای او الکن
که ماورای زبانهاست ساقی کوثر
ز روی خطبهء بی نقطه و الف پیداست
یگانه است علی در خطابه و منبر
حقیقت اسدالله را کسی نشناخت
به غیر فاطمه و جز خدا و پیغمبر
علیست که زرهش نیمه بود و پشت نداشت
علی برای نبی داشت حکم یک لشگر
به هر کجا شب معراج پا نهاد نبی
به چشم دید عیان رد پایی از حیدر
علیست مرد دو عالم پدر برای همه
مبارک همگان روز مرد و روز پدر
امیر بود و غذا و لباس او ساده
زبان به مدح و ثنایش به لکنت افتاده
علی یکی بُوَد و بی نظیر می ماند
همیشه دشمن حیدر حقیر می ماند
هزار مرتبه با عشق یا علی گفتن
به ختمِ کامل جوشن کبیر می ماند
به حق که عاد من عاداه و وال من والاه
سپر بُود به دعای مجیر می ماند
علی بشیر و نذیر و بصیر بوده و هست
علی بشیر و نذیر و بصیر می ماند
چه کس چو روبهی از کارزار کرده فرار
علی درون احد مثل شیر می ماند
علی به لطف خدایش امیر بوده و هست
و تا قیام قیامت امیر می ماند
مسیر سمت خدا خطِّ رد پای علیست
برنده آنکه درون مسیر می ماند
قسم به حق که فراتر ز فهم ماست علی
هزار مرتبه شکرش که سهم ماست علی
*آیهء شریفه 31 سوره الرحمن(ای جن و انس به زودی به حساب کار شما هم رسیدگی خواهیم کرد)
****************************
محمد حسین ملکیان
کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی
خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی
جهان سوال بزرگی ست، کشف خواهد شد
اگر که چاه بگوید چه بود راز علی
گره به کار خود انداختی طناب! چرا؟
چه خواستی که نداده ست دست باز علی
بپرس از آنکه دو دستی غلاف را چسبید
چه دیده از دو دم تیغ یکه تاز علی
به کوفه نیست امیدی که مسجدش نشکست
نماز هیچ کسی را به جز نماز علی
****************************
میرزا حبیب خراسانی
مرا پیر طریقت جز علی نیست
که هستی را حقیقت جز علی نیست
مبین غیر از علی پیدا و پنهان
که در غیب و شهادت جز علی نیست
مجو غیر از علی در کعبه و دیر
که هفتاد و دو ملت جز علی نیست
چه باک از آتش دوزخ که در حشر
قسیم نار و جنت جز علی نیست
اگر کفر است اگر ایمان بگو فاش
که در روز قیامت جز علی نیست
اساس هر دو عالم بر محبت
بود قائم محبت جز علی نیست
در آن حضرت که دم از «لی مع الله »
زند أحمد معیت جز علی نیست
شنیدم عاشقی مستانه میگفت
خدا را حول و قوت جز علی نیست
وجود جمله أشیاء از مشیت
پدید آمد مشیت جز علی نیست
شهنشاهی که بر درگه ملائک
زنندش پنج نوبت جز علی نیست
علی آدم، علی شیث و علی نوح
که در دور نبوت جز علی نیست
علی احمد، علی موسی و عیسی
که در اطوار خلقت جز علی نیست
ترا پیر طریقت گو عمر باش
مرا پیر طریقت جز علی نیست
اگر گوئی علی عین خدا نیست
بگو نیز از خدا هرگز جدا نیست
****************************
محمد جواد شیرازی
مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی، معدن الرحمه، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم
مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم
با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام
به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم
عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله
آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم
مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است
بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم
گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم
صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم
جلوه ی پنج تن شما هستی، قل هو الله من شما هستی
اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علی جانم
ای نمایانگر مسیر از چاه، بی تو هر بنده می شود گمراه
نقطه ی تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علی جانم
شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم
گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علی جانم
لالم از گفتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما
هر چه دارم همه برای شما، لَكَ روحی فِدا علی جانم
هادیِ راه، سر به راهم کن، تو فقط لحظه ای نگاهم کن
برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم
به قلم میخورم قسم، به کتاب... سائلت را نمی کنی تو جواب
تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علی جانم
****************************
امیر عظیمی
می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو
سوره ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو
دوستداران تو با عرش برابر هستند
سینه چاکان تو با کعبه برادر هستند
شعر در وصف تو ای شاه سرودم، امروز
واژه در مدح تو از عرش ربودم امروز
می شوی ذکر مناجات و درودم امروز
من به کعبه به خدا سجده نمودم امروز
قبله در ماه رجب سمت تو آقا آمد
کعبه ای بود در این کعبه به دنیا آمد
صدف کعبه در این لحظه پر از دُر شده بود
خانه از عرش نشینان خدا پر شده بود
فاطمه بنت اسد غرق تحیر شده بود
درک میلاد تو بیرون ز تصور شده بود
دو سه روزی که شده کعبه ز عطرت لبریز
معتکف بود حرم با تو شد ایام البیض
برکت رفته از آن خوان که در آن نیست نمک
فکر کردم که در این واژه چه چیزیست "نمک"
صد و ده بار علی و صدو ده چیست، نمک
نان این سفره حسینش شده، کافیست نمک
نمکین عشق علی شد ابدی و ازلی
برکت سفره ی شیعه است حسین بن علی
کیست این، معرکه دار همه ی جولان ها؟
کیست این، پیر و امیر همه ی ایمان ها؟
کیست این، خطبه ی کولاک همه توفان ها؟
کیست این اُسّ و اساس همه ی بنیان ها؟
مست شو با لب خورشید، لب ماه بگو
أشهد انّ علیّاً ولی الله بگو
ناگهان پرده برانداخته حق می بینی
مست از خانه برون تاخته حق، می بینی
نرد عشقی به خودش باخته حق، می بینی
چهره را مثل علی ساخته حق، می بینی
چه شرابی است که کعبه شده میخانه ی او
این علی کیست که زهرا شده پروانه ی او
ساقیا، ای که شراب تو چشیدن دارد
ناز از نرگس مست تو کشیدن دارد
پابرهنه به طواف تو دویدن دارد
وقت جان کندن مان روی تو دیدن دارد
جان ناقابل من پیش تو مثل برگ است
مستی دیدنت آقا سکرات مرگ است
یا علی ای که خودت هم هدفی، هم راهی
بنده ی حقی و در بندگی خود شاهی
کهکشان هستی و خورشید ترینی، ماهی
آیه ی «أنفسنا»، نفس رسول اللهی
این تو بودی که به بت های تهی «لا» گفتی
نیمه شب، وقت خطر، جای پیمبر خفتی
ای پیمبر تو بگو مرد خطر کیست، علی
وسط معرکه ها شیرجگر کیست، علی
قاتل عبدود و دافع شر کیست، علی
یار غارند همه، سینه سپر کیست، علی
باید ای شیعه به خصمش برسانی لعنت
بر فلانی و فلانی و فلانی لعنت
صاحب تیغ دو لب، لب به سخن باز کن و
خطبه بی نقطه بخوان، با سخن اعجاز کن و
زمزم کعبه، شبی زمزمه ای ساز کن و
تا ثریای خودت فاطمه پرواز کن و
بگو ای شعر تو یک مصرع دیگر داری
آینه دار تو زهراست، برابر داری
کعبه معنا شده ای تو، لک لبیک علی
قبله ی ما شده ای تو، لک لبیک علی
شاه و مولا شده ای تو لک لبیک علی
ذکر زهرا شده ای تو لک لبیک علی
می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو
****************************
قاسم نعمتی
میان بزم خراباتیان قراری نیست
به باده نوش كه برهان عقل كاری نیست
تمام دلخوشی ما محبت علی است
ز هیچكس بجز آقا امید یاری نیست
كلیمِ طور نشین شاهد كلام من است
به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست
قبولی همه اعمال با ولای علیست
به هر چه طاعت بی حـُبش اعتباری نیست
حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم
كریمتر ز علی هیچ سفره داری نیست
تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرِّجسند
به شأن و عزت این خاندان تباری نیست
مقابل حرمش آسمان كند تعظیم
به جز مقابل او جای خاكساری نیست
علی تجلی سبحان ربی الاعلاست
ثواب بردن نامش تبسم زهراست
موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - ولادت،مدح
برچسبها: اشعار ولادت ومدح حضرت علی صلوات الله وسلامه علیه